با یک پسری که قبل ازدواجمون درارتباط بود که منم قبل ازدواج فهمیده بودم اما قول داده بود که اون پسرو دوست نداره و فراموشش کرده ازدواج کردم

دوست پسر

یک نت ـ من مدت 3 سال هست که با دختری که خواهر زن داداشم بود ازدواج کردم سنشون هم موقع عقد 14 بود قبل عقد به من ابراز علاقه میکرد با پیام و تماس

و من هم چون خانواده خودم و ایشون موافق بودن ازدواج کردم

ولی هرچند وقت یک بار خانمم میگفت که من تورو دوس ندارم و باید از هم جدا بشیم

ولی باز خوب میشد و میگفت من بدون تو نمیتونم باشم

این قضیه سه بار برای من اتفاق افتاد

و در هرسه دفه خیلی اذیت میشدم تا اینکه فهمیدم با یک پسری که قبل ازدواجمون درارتباط بود که منم قبل ازدواج فهمیده بودم اما قول داده بود که اون پسرو دوست نداره و فراموشش کرده ازدواج کردم

وخلاصه فهمیدم اون پسر الانم زنم باهاش در ارتباطه و دفه اول که فهمیدم به پسره زنگ زدم و تهدیدش کردم و با گریه و زاری قول داد که میره براش دردسر درست نکنم

اما دوباره خانم من فهمیدم با اون ارتباط برقرار کرده

که من با تهدیدی خانمم قول داد که منو دوس داره و اشتباه کرده

اما دوباره هم فهمیدم بهش زنگ زده که اینبار با برخوردشدید برادرمن قول داد که اگه این کارو تکرار نمیکنه و برذدرم به من چیزی نگه اما برادرم مخفیانه به من گفت و من برای اینکه حیا از بین نره وانمود کردم تا الان که از ذرتباط تلفنی سوم خبر ندارم و مود این ترسشو داره کن من نفهمم و تا الانم دیگه از ارتباط گیریش خبری ندارم که آیا هست یذ بن کل تموم کرده.
اما این اتفاقات باعث شده که من نسبت بهش بی اعتماد بشم بعد کلی نصیحت و تکرار کارش نسبت بهش اعتمادمو از دست بدم.

و در همین راستا با دختر مجردی آشنا شدم که ایشون دختر سالم و موبی هستن بعد چندتا تحقیقی که داشتم

و خانواده خوبی هم دارد

من نسبت به علاقم به ایشون ابراز کردم و همه قضیه خودمو که متاهل هستم و... به ایشون گفتم و گفتم بهتون علاقه دارم.

حتی برای ذینکه ایشون در ابتدای آشنایی بود منم بهشون چندروزی مهلت دادم تا با فکر درمورد بودن بامن تصمیم بگیرن که ایشون خودش همه مسایل منو قبول کرد و گفت که دوست داره که با من ازدواج کنه اما از اآنجا که خانوادش معلوم نیس شرایط منو قبول کنن من نمیدونم چیکار کنم

از یک طرف خانمم و کارایی که کرده و بی اعتمادیم

از یک طرف بخاطر کارایی که کرد باعث شد به فکر ازدواج مجدد و ایجاد علاقه به دختری دیگر بیفتم.

و حتی ممکنه خانواده خود من هم موضع گیری داشته باشن

اما واقعان به خانم دوم علاقه شدیدی پیدا کردم.

لطفا راهنمایی بفرمایید.

پاسخ:

قابل درک است که از عدم مسولیت و خیانت همسرتان آنهم در دفعات متعدد به هم ریخته و اشفته باشید. اما لازم است با پرهیز از هیجان و تصمیم هیجانی موضوع را به صورت اساسی مدیریت کنید.

عدم پختگی همسر شما در کنار تعارضاتی که در زندگی مشترک و در اثر ارتباط با فردی دیگر برای وی بوجود امده است می تواند از جمله علتهای این وضعیت باشد. اهمیت مسئله ایجاب می کند به اتفاق همسرتان به روانشاس یا یک زوج درمانگر با تجربه مراجعه کنید تا تحلیل جامعتری از ابعاد مسئله صورت بگیرد.

اما در مجموع می توان گفت نوع برخورد شما با این مسئله از اقتدار و صلابت لازم برخوردار نبوده و همین امر باعث شده تا همسر شما و فرد مقابل انگونه که باید از شما و اتمام حجت شما حساب نبرند. اگر شما از ابتدا با قاطعیت بیشتری با مسئله برخورد می کردید چه بسا هم همسرتان اجازه تکرار رابطه را به خود نمی داد و نه اینکه شما الان در پی ازدواج با فردی دیگر باشید.

به هر حال با فرض موافقت خانواده ها و نبود موانع، ازدواج دوم شما در چنین شرایطی توصیه نمی شود. انچه که مقدم است این است که ابتدا نسبت به همسر خود و نوع رابطه با وی تعیین تکلیف صورت بگیرد و مشخص شود اینده رابطه شما با وی چگونه است؟ ایا قصد ادامه زندگی مشترک دارید یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است اولویت در این است که به همسرتان کمک کنید  و رابطه را بهبود ببخشید.

به صورت خلاصه باید گفت بهتر است تا در رابطه با ازدواج دوم فعلا حوصله کنید و شتاب نکنید و رابطه با این خانم را نیز قطع کنید.

برای توضیحات بیشتر در صورتی که امکان مراجعه حضوری ندارید با بخش مشاوره مرکز به صورت تلفنی گفتگو کنید096400